مجله دانشمند

مجله دانشمند
علمی،خبر،بیوگرافی،فیلم و تلویزیون،سرگرمی،آموزشی،دانلود،داستان و.... و ..... و....... 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان علمی سرگرمی آموزشی دانلود هر چی بخوای و آدرسaigmblog.lxb.irلینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.به وبلاگ ما اطمینان کنید. می توانید ما را با آدرس  زیر نیز  ما را لینک کنید:

www.aigmblog.loxblog.com

در صورتی که لینک شما در وبلاگ ما ثبت نشد لطفا به ما اطلاع دهید تا در صورت وجود لینک ما در وب سایت شما ما شما را لینک کنیم.

با تشکر

 





 وجه تسميه عیسی

عيسى اصل آن يسوع است به معنى نجات دهنده لفظ «عيسو» مقلوب يسوع است و شايد «عيسى» تحريف «عيسو» باشد در قاموس كتاب مقدس زير لغت يسوع گويد: آن به معنى نجات دهنده و مقصود از آن مسيح است. و در زبان عبرانى ميان لفظ يسوع و يوشع فرقى نيست.

در اقرب الموارد گويد: عيسى لفظى است عبرانى يا سريانى به قولى آن مقلوب يسوع است آن نيز عبرانى است و شايد عيسى تحريف عيسو باشد لفظ عيسى را مسلمانان بسيد ما يسوع مسيح نام نهاده‏اند.

در الميزان ج 3 ص 211 فرموده اصل عيسى يشوع (با شين) است و آن را نجات دهنده تفسير كرده‏اند در بعضى اخبار آن را به «يعيش» تفسير كرده‏اند و آن انسب است.(1)

نسب حضرت عیسی علیه السلام

نسب حضرت عیسی از طرف مادر اختلاف است به نقل از مسلمانان از نسل هارون و از طایفهٔ لاوی می باشد و به نظر مسیحیان وی از لاوی نبود بلکه نسبش به داوود پادشاه می ‌رسید و از طایفه یهودا بود.

به نقلی نسب حضرت مریم این گونه است که: مريم بنت عمران بن ماثان بن العازار بن أبي يوذ بن يوزن بن زربابل بن ساليان بن يوحنا بن أوشيا بن أمون بن منشكن بن حازقا بن أخاز بن يوثام بن عوزيا بن يورام بن ساقط بن ايشا بن راجعيم بن سليمان بن داود بن ايشي بن عوبد بن سلمون بن ياعز بن نحشون بن عمياد بن رام بن حصروم بن فارص بن يهوذا بن يعقوب عليه السلام‏.(2)

حضرت عیسی در قرآن

حضرت عیسی علیه السلام یكی از پیامبران اولواالعزم است كه نام مبارك ایشان در قرآن 25 بار به عنوان عیسی، و 13 بار به عنوان مسیح آمده است.

  • 1- «إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهاً فِى الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ»: ياد كن هنگامى را كهفرشتگان گفتند: اى مريم، خداوند تو را به كلمه‏اى از جانب خود كه نامش مسيح، عيسى بن مريم است مژده مى ‏دهد، در حالى كه او در دنيا و آخرتآبرومند و از مقربان است. (سوره آل عمران آيه 45)
  • 2- «وَ زَكَرِيّا وَ يَحْيى‏ وَ عِيسى‏ وَ إِلْياسَ كُلٌّ مِنَ الصّالِحِينَ»: و زكريا و يحيى و عيسى و الياس را ياد كن كه جملگى از شايستگان بودند. (سوره انعام، آيه 85)
  • 3- «إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَاللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ»: در واقع مثل عيسى نزد خدا همچون مثل خلقت آدم است كه او را از خاك آفريد سپس بدو گفت: باش پس وجود يافت. (سوره آل عمران، آیه 59)

مادر مسيح نامش مريم دختران عمران بود، مادر مريم به وى حامله شد و نذر كرد فرزند در شكم خود را، بعد از زائيدن محرر كند يعنى خادم مسجد كند، و او در حالى اين نذر را مى ‏كرد كه مى ‏پنداشت فرزندش پسر خواهد بود ولى وقتى او را زائيد و فهميد كه او دختر است، اندوهناك شد و حسرت خورد و نامش را مريم يعنى خادمه نهاد، پدر مريم قبل از ولادت او از دنيا رفته بود، به ناچار خود او دخترش را در آغوش گرفته به مسجد آورد و او را به كاهنان مسجد كه يكى از آنان زكريا بود تحويل داد، كاهنان درباره كفالت مريم با هم مشاجره كردند و در آخر به اين معنا رضايت دادند كه در اين باره قرعه بيندازند و چون قرعه انداختند زكريا برنده شد و او عهده‏دار تكفل مريم گشت تا وقتى كه مريم به حد بلوغ رسيد.

در آن اوان، زكريا حجابى بين مريم و كاهنان برقرار نمود و مريم در داخل آن حجاب مشغول عبادت بود و احدى بجز زكريا بر او درنمى ‏آمد و هر وقت زكريا بر او درمى ‏آمد و داخل محراب او مى ‏شد، رزقى نزد او مى ‏يافت، روزى از مريم پرسيد: اين رزق از كجا نزد تو مى ‏آيد: گفت: از نزد خدا و خدا به هر كس بخواهد بدون حساب روزى مى ‏دهد و مريم صديقه و به عصمت خدا معصوم بود، طاهره بود، اصطفاء شده بود، محدث و مرتبط با ملائكه بود. ملكى از ملائكه به او گفت: كه خدا تو را اصطفاء و تطهير كرده، مريم از قانتين بود و يكى از آيات خدا براى همه عالميان بود.

اين ها صفاتى است براى مريم كه آيات زير بيانگر آن است. (سوره آل عمران، آيه 35-44، سوره انبياء، آيه 91، سوره تحريم، آيه 12)

بعد از آن كه مريم به حد بلوغ رسيد و در حجاب (محراب) قرار گرفت، خداى تعالى روح را (كه يكى از فرشتگان بزرگ خدا است) نزد او فرستاد و روح به شكل بشرى تمام عيار در برابر مريم مجسم شد و به او گفت: كه فرستاده‏اى است از نزد معبودش، و پروردگارش وى را فرستاده تا به اذن او پسرى به وى بدهد، پسرى بدون پدر، و او را بشارت داد به اين كه بزودى از پسرش معجزات عجيبى ظهور مى ‏كند و نيز خبر داد كه خداى تعالى بزودى او را به روح القدس تاييد نموده، كتاب و حكمت و تورات و انجيلش مى ‏آموزد و به عنوان رسولى به سوى‏ بنى اسرائيل گسيلش مى ‏دارد، رسولى داراى آيات بينات، و نيز به مريم از شان پسرش و سرگذشت او خبر داد، آن گاه در مريم بدميد و او را حامله كرد، آن طور كه يك نفر زن به فرزند خود حامله مى ‏شود، اين مطالب از آيات زير استفاده مى ‏شود: (سوره آل عمران، آيه 35-44)

آن گاه مريم به مكانى دور منتقل شد و در آن جا درد زائيدنش گرفت و درد زائيدن او را به طرف تنه نخله‏اى كشانيد و با خود مى ‏گفت: اى كاش قبل از اين مرده و از خاطره‏ها فراموش شده بودم، من همه چيز را و همه چيز مرا از ياد مى ‏برد، در اين هنگام از طرف پائين وى ندايش داد:

غم مخور كه پروردگارت پائين پايت نهر آبى قرار داده، تنه درخت را تكان بده تا پى در پى خرماى نورس از بالا بريزد، از آن خرما بخور و از آن آب بنوش و از فرزندى چون من خرسند باش، اگر از آدميان كسى را ديدى كه حتما خواهى ديد، بگو من براى رحمان روزه گرفته‏ام و به همين جهت امروز با هيچ انسان سخن نمى‏گويم، مريم چون اين را شنيد از آن جا كه فرزند خود را زائيده بود به طرف مردم آمد در حالى كه فرزندش را در آغوش داشت (سوره مريم، آيه 20-27) و به طورى كه از آيات كريمه قرآن برمى‏ آيد حامله شدنش و وضع حملش و سخن گفتن او و ساير شؤون وجودش از سنخ همين عناوين در ساير افراد انسان‏ها بوده.

مردم و همشهريان مريم وقتى او را به اين حال ديدند، شروع كردند از هر سو به وى طعنه زدن و سرزنش نمودند چون ديدند دخترى شوهر نرفته بچه‏دار شده است، گفتند: اى مريم چه عمل شگفت ‏آورى كردى!، اى خواهر هارون نه پدرت بد مردى بود و نه مادرت زناكار، مريم اشاره كرد به كودكش كه با او سخن بگوئيد، مردم گفتند: ما چگونه با كسى سخن گوئيم كه كودكى در گهواره است، در اين جا عيسى به سخن درآمد و گفت: من بنده خدا هستم، خداى تعالى به من كتاب داد و مرا پيامبرى از پیامبران كرد و هر جا كه باشم با بركتم كرد و مرا به نماز و زكات سفارش كرد، مادام كه زنده باشم بر احسان به مادرم سفارش فرمود و مرا نه جبار كرد و نه شقى، و سلام بر من روزى كه به دنيا آمدم و روزى كه مى ‏ميرم و روزى كه زنده برمى ‏خيزم. (سوره مريم، آيه 27-34)

پس اين كلام كه عيسى در كودكى اداء كرد، به اصطلاح علمى، نسبت به برنامه كار نبوتش براعت استهلال بوده (براعت استهلال به اين معنا است كه نويسنده كتاب در حمد و ثناى اول كتابش كلماتى بگنجاند كه در عين اين كه حمد و ثناى خدا است اشاره‏اى هم باشد به‏ اين كه در اين كتاب پيرامون چه مسائلى بحث مى ‏شود)، عيسى علیه السلام هم با اين كلمات خود فهماند كه بزودى عليه ظلم و طغيان، قيام نموده و شريعت حضرت موسی علیه السلام را زنده و استوار مى ‏سازد و آن چه از معارف آن شريعت مندرس و كهنه گشته تجديد مى ‏كند و آن چه از آياتش كه مردم درباره‏اش اختلاف دارند بيان و روشن مى ‏سازد.

عيسى علیه السلام نشو و نما كرد تا به سن جوانى رسيد و با مادرش مانند ساير انسان‏ها طبق عادت جارى در زندگى بشرى مى ‏خوردند و مى ‏نوشيدند و در آن دو مادام كه زندگى مى ‏كردند تمامى عوارض وجود كه در ديگران هست وجود داشت.

عيسى علیه السلام در اين اوان به رسالت به سوى بنى اسرائيل گسيل شد و مامور شد تا ايشان را به سوى دين توحيد بخواند، و ابلاغ كند كه من آمده‏ام به سوى شما و با معجزه‏اى از ناحيه پروردگارتان آمده‏ام و آن اين است كه براى شما (و پيش رويتان) از گل چيزى به شكل مرغ مى ‏سازم و سپس در آن مى ‏دمم، به اذن خدا مرغ زنده‏اى مى ‏شود و من كور مادرزاد و برصى غير قابل علاج را شفا مى ‏دهم و مردگان را به اذن خدا زنده مى ‏كنم و بدانچه مى ‏خوريد و بدانچه در خانه‏هايتان ذخيره مى ‏كنيد خبر مى ‏دهم، كه در اين براى شما آيتى است بر اين كه خدا رب من و رب شما است و بايد او را بپرستيد.

عيسى علیه السلام مردم را به شريعت جديد خود كه همان تصديق شريعت موسى علیه السلام است دعوت مى ‏كرد، چيزى كه هست بعضى از احكامموسى را نسخ نمود و آن حرمت پاره‏اى از چيزها است كه در تورات به منظور گوشمالى و سختگيرى بر يهود حرام شده بود و بارها مى ‏فرمود: من با حكمت به سوى شما گسيل شده‏ام، تا برايتان بيان كنم آن چه را كه مورد اختلاف شما است و نيز مى ‏فرمود: اى بنى اسرائيل من فرستاده خدا به سوى شمايم، در حالى كه تورات را كه كتاب آسمانى قبل از من بوده تصديق دارم و در حالى كه بشارت مى ‏دهم به رسولى كه بعد از من مى ‏آيد و نامش احمد است.

عيسى علیه السلام به وعده‏هايى كه داده بود كه فلان و فلان معجزه را آورده‏ام وفا كرد، هم مرغ خلق كرد و هم مردگان را زنده كرد و هم كور مادرزاد و برصى را شفا داد و هم به اذن خدا از غيب خبر داد.

عيسى علیه السلام همچنان بنى اسرائيل را به توحيد خدا و شريعت جديد دعوت كرد تا وقتى كه از ايمان آوردنشان مايوس شد، و وقتى طغيان و عناد مردم را ديد و استكبار كاهنان و احبار يهود از پذيرفتن دعوتش را مشاهده كرد، از ميان عده كمى كه به وى ايمان آورده بودند چند نفر حوارى انتخاب كرد تا او را در راه خدا يارى كنند.

از سوى ديگر يهود بر آن جناب شوريد و تصميم گرفت او را به قتل برساند، ولى خداى تعالى او را از دست يهود نجات داد و به سوى خود بالا برد و مساله عيسى علیه السلام براى يهود مشتبه شد، بعضى خيال كردند كه او را كشتند، بعضى ديگر پنداشتند كه به دارش آويختند، خداى تعالى فرمود: نه آن بود و نه اين، بلكه امر بر آنان مشتبه شد. (سوره آل عمران، 45-58، سوره زخرف، 63-65، سوره صف، 6-14، سوره مائده، 110-111، سوره نساء، 157-158)، اين بود تمامى آنچه قرآن کریم در داستان عيسى و مادرش فرموده است.(3)

حضرت عیسی در روايات

  • 1- در سخنان نجوا آميز خداي تعالي با عيسي عليه‏ السلام:

اي عيسي، چونان شخص دلسوز و مهربان، تو را به مهرباني سفارش مي‏ كنم تا با طلب شادي و خشنودي من، سزاوار دوستي من شوي. تو در بزرگي و در خردي بركت داده شدي و هر جا بودي با بركت بودي. گواهي مي‏ دهم كه تو بنده من و زاده كنيز من هستي، با نافله‏ها به من نزديك شو و به من توكلكن تا تو را كفايت كنم و غير مرا به ولايت و دوستي برمگزين كه تو را تنها مي‏ گذارم.(4)

  • 2- پيامبر خدا صلي ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله:

خداوند به عيسي بن مريم وحی فرمود كه: با حكمت من خودت را اندرز ده. اگر از آن سود بردي، آن‏ گاه مردم را نيز اندرز ده وگرنه از من شرم كن.(5)

  • 3- عن أبي عبدالله‏ عليه ‏السلام: عيسی بن مريم عليه‏ السلام بر آباديي گذشت كه مردم آن (همگي) مرده بودند... پس فرمود: اي اهل اين آبادي! يكي از آن ها پاسخ داد: لبّيك اي روح و كلمه خدا! آن حضرت فرمود: واي بر شما! اعمال شما چه بود؟ عرض كرد: بندگي طاغوت و دوستي دنيا... فرمود: چگونه طاغوت را بندگي مي‏ كرديد؟ عرض كرد: از گنهكاران فرمان مي ‏برديم.(6)

مسيح عليه ‏السلام فرمود: اي بندگان بد! گندم را پاك و تميز كنيد و خوب آردش نماييد تا طعم آن را بچشيد و گوارايتان گردد. همچنين ايمان را خالص و كامل گردانيد تا شيريني آن را بيابيد و سرانجامش شما را سود رساند.(7)

  • 5- پيامبر خدا صلي ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله:

عيسي بن مريم بر گوري گذشت كه صاحب‏ آن‏ عذاب مي ‏كشيد. سال بعد نيز بر همان گور گذشت و ديد ديگر عذاب نمي‏ شود. عرض كرد: پروردگارا، پارسال از اين گور عبور كردم و صاحبش عذاب مي ‏شد و امسال كه از آن مي‏ گذرم ديگر عذاب نمي‏ كشد؟ خداوند جل جلاله به او وحی فرمود: اي روح الله‏، فرزند صالحي از او بزرگ شد و راهي را درست كرد و يتيمي را سرپرستي نمود و من به خاطر اين كارهاي فرزندش، او را آمرزيدم.(8)

خداي‏ تعالي به عيسي‏ بن مريم عليه ‏السلام وحي فرمود كه: اي عيسي! از چشمان خود اشك و از دل خود خشوع به من ببخش و آن گاه كه هرزگان خوش و خندانند تو با ميل اندوه چشمان خود را سرمه كن و بر سر گورهاي مردگان بايست و با فرياد آنان را صدا بزن شايد پند (لازم) خود را از ايشان بگيري و بگو كه من هم همراه ديگران به ايشان خواهم پيوست.(9)

  • 7- امام صادق عليه ‏السلام:

عيسي بن مريم عليهما‏السلام از جبرئيل عليه ‏السلام پرسيد: كي قيامت بر پا مي ‏شود؟ جبرئيل چنان بيتاب و مضطرب شد كه از هوش رفت و چون به هوش آمد، گفت: اي روح اللّه‏! من در اين باره بيشتر از تو نمي ‏دانم. از آنِ خداست هر آن كه در آسمان ها و زمين است، قيامت جز ناگهاني و بي ‏خبر بر شما وارد نمي ‏شود.(10)

  • 8- امام صادق عليه ‏السلام:

بدانيد كه اگر كسي عيسي بن مريم را انكار كند و به نبوت ديگر پیامبران اعتراف نمايد، $rating_widget_type='rate';$rating_widget_theme=10;$rating_widget_color='FFFFFF';$rating_widget_url='';

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ شنبه 13 اسفند 1390برچسب:عیسی,حضرت عیسی, ] [ 23:18 ] [ علیرضا ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ ما خوش آمدید. آرزوی ما افزایش علم شماست.لطفا در وبلاگ ما نظر داده و با کلیک روی +1 ما را در گوگل محبوب کنید.
موضوعات وب
امکانات وب